|
|
زندگی |
تنفر و احتیاج، مثل با دست پسزدن و با پا پیشکشیدن میمونه. |
1/21/2007 11:33:00 pm
|
دوستداشتهشدن |
باور به دوستداشتهشدن اولین قدم است در دوستداشتهشدن را حسکردن. |
1/08/2007 09:43:00 pm
|
آخرهفته |
بیکاری آخرهفته و اجبار به خوببودن - یا بالواقع خویشتن را خوبنشاندادن - میل به دشنامیدن را آنچنان زیاد میکند که میخواهی از عمق وجود دشنام بکشی بر سر دلیل تمام نداشتنها و نرسیدنها. از ترس اینکه دشنام بشنوی، ساکت میمانی. |
1/08/2007 01:00:00 am
|
فرق |
از پارسال میلادی تا امسال مسیحی هیچی اینجا ننوشتم. حالا فرق سال نو را با کریسمس میدونم ولی هنوز نمیفهممشون. کمنویسی این چندوقته با توجه به عنوان وبلاگ خیلی هم اتفاق بدی نیست. (شاید هم باشه) دارم یاد میگیرم که به فرنگی دشنام بشنوم و به فرنگی بشکنم و به فرنگی بشکونم. زندگی تو غربت نغمهی ناجور زندگی مرفه و مقایسه است. مثل نالهی کشیدهشدن ناخون رو تخته اونم وسط کلاس جبر اول دبیرستان. |
1/03/2007 01:02:00 am
|
|