بایگانی
November 2005
December 2005
January 2006
June 2006
January 2007
September 2007
October 2007
July 2009
 

 

مثل گاو

روزی صدبار – شاید هم بیشتر یا کمتر – مثل گاو فحاشی میکنم و دلم خنک نمیشه. می‌دونم با اینجا نوشتنشون باز هم چیزی عوض نمیشه ولی امشب ترجیح‌دادم بیام اینجا و فحش بنویسم.

12/30/2005 02:52:00 am

خلاص

مگه همیشه باید فحش بخوری تا باور کنی خلاص شدی؟

12/05/2005 08:42:00 am

قشنگ شده اینجا

قشنگ‌شدن اینجا تو یه شرایط بهتر شاید بیشتر حال می‌داد ولی الانش هم حال داد. دستم درد نکنه!

12/05/2005 06:18:00 am

ارکات

میری تو «ارکات» می‌چرخی که دلشوره‌ی احمقانه‌ی موقع از این پهلو به اون پهلو شدن تو رختخواب یادت بره، میبینی دلشوره که نرفت هیچی، بغض هم اومد.
کی این دوره‌ی مسخره تموم میشه که فقط در موردش بگم «یادش به خیر»؟

12/01/2005 07:10:00 am